دوری از تو
┣▇ افسوس که دورم ▇▇▇▇▇═─



گریه ی خدا


 دیشب با خدا دعوایم شد ......

با هم قهر کردیم .....

 

فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد......

رفتم گوشه ای نشستم ....

 

چند قطره اشک ریختم.....

 

و خوابم برد ...

صبح که بیدار شدم ....

 

مادرم گفت...

نمیدانی از دیشب تا صبح

 

چه " بارونی " می آمد ....!!



برچسبـهـ ـا : ✘ادامهـ مطلبـ✘

♥ نوشته شده در 23 / 3برچسب:گریه خدا,بارون,قهر باخدا, ساعت 11:58 توسط پیرمرد 1+19 ساله :



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

Design By : Bia2skin.ir